نوشتن با چشم های بسته

ساخت وبلاگ

هوا را ميبيني...؟
تكليفش با خودش معلوم نيست...
ميبارد
نميبارد
گرم است
سرد است
طوفان ميكند
ميسوزاند
درست مثلِ "تو"
يك ناپايداريه مطلق...

+ نوشته شده در  شنبه یازدهم اردیبهشت ۱۳۹۵ساعت 9:48  توسط سينا  | 

نوشتن با چشم های بسته...
ما را در سایت نوشتن با چشم های بسته دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : sinaa بازدید : 97 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 6:25

ما آدم های ادامه دادنیم....هرچقدر هم بنالیم از زندگی و روزگار باز هم ادامه می دهیم.... ریشه ی انسان فراموشی است....همین یک جمله توی ذهنم حک شده بود....بعضی روزها فکر می کنیم دیگر نمی توانیم ادامه بدهیم....اما چند روز می گذرد می بینیم چه پتانسیل عجیبی در ادامه دادن داریم....ما موجودات استثنایی هستیم و باید به خودمان ببالیم....که صبح بیدار می شویم و خبر سقوط یک هواپیما را می شنویم سری از تاسف تکان م نوشتن با چشم های بسته...
ما را در سایت نوشتن با چشم های بسته دنبال می کنید

برچسب : ادامه, نویسنده : sinaa بازدید : 90 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 6:25

گاهی یک دل سیر خواب آرزویت می شود ... 

چشمانت را ببندی و خواب ، خواب ، خواب ... 

+ نوشته شده در  دوشنبه شانزدهم مرداد ۱۳۹۶ساعت 2:17  توسط سينا  | 
نوشتن با چشم های بسته...
ما را در سایت نوشتن با چشم های بسته دنبال می کنید

برچسب : خواب, نویسنده : sinaa بازدید : 101 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 6:25

  کنکاش های فکری ذهنهمچنان شب ها پابرجاست!درون کله ام جلسه گرفته اند...طبق معمول هرشب جلسه بهم میریزدبحث بالا میگیرد خواب جلسه را ترک میکند!اما بقیه تا صبح به بحث ادامه میدهند!بعد از خوردن صبحانه بر روی یک میزو مفید نبودن متون جلسهآن را به فردا شب موکول میکنند!سالهاست جلسه در همان جای قبلیو همان وقت و ساعت دایر است! + نوشته شده در  سه شنبه بیست و یکم شهریور ۱۳۹۶ساعت 20:22  توسط سينا  نوشتن با چشم های بسته...
ما را در سایت نوشتن با چشم های بسته دنبال می کنید

برچسب : کنکاش,فکری, نویسنده : sinaa بازدید : 166 تاريخ : چهارشنبه 22 شهريور 1396 ساعت: 6:25